جدول جو
جدول جو

معنی دنگ دونگ - جستجوی لغت در جدول جو

دنگ دونگ
صوتی که بر اثر برخورد دو جسم فلزی حاصل شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دَ)
حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن. آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ. (یادداشت مؤلف). دنگ و دنگ. درنگ درنگ
لغت نامه دهخدا
(دَ گُ شَ)
کنایه است از حرف زدن و حرکت کردن. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
(دَ نَ / نِ)
دنگ داله. رجوع به دنگ داله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنگ دنگ
تصویر دنگ دنگ
حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
جلال، دم ودستگاه، رفت وآمد، کیابیا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از اصوات که براثر کوبیدن دو جسم فلزی حاصل شود
فرهنگ گویش مازندرانی
اسم صوت برای بیان صدا، صدای زنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی برای بیان صدا، صدای زنگ و زنگوله
فرهنگ گویش مازندرانی
تشریفات، تشریفات زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی حرکت اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
مزاحم، زاید
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای گریه نوزاد
فرهنگ گویش مازندرانی